آثار و اندیشه های حکیم دینانی
- ۰ نظر
- ۱۷ دی ۹۴ ، ۱۵:۰۲
ادراک امور معقول - اعم از این که معقول اول باشد یا معقول ثانی - کار عقل است؛ ولی باید توجه داشت که عقل، معقول را نمیآفریند، بلکه تنها آن را مییابد. یافتن امر معقول نیز امکانپذیر نمیگردد، مگر این که شخص تعالی پیدا کند و با فرا رفتن از آنچه مادون عقل است، به عالم عقل دست یابد و با امور معقول متحد و یگانه شود.
ذهن برای فرا رفتن از آنچه پایینتر از عقل قرار گرفته است، باید خود را از آنها آزاد سازد. البته آزاد شدن ذهن از امور بیرون از خود، به معنی نفی مطلق و بیگانه شدن با آن امور نیست، بلکه ذهن آنجا که از چیزی آزاد میشود، به گونهای دیگر به آن نزدیک میشود و با آن انس و الفت پیدا میکند.
آزاد شدن ذهن از آنچه به آن وابستگی دارد، به معنی این است که ذهن از زیر سلطهی آن بیرون میآید و سپس بر آن تسلط پیدا میکند.
ذهن به حسب ذات، آزاد آفریده شده و از جایگاه یک حاکم برخوردار است. این حاکم آزاد، اگر در زیر سلطه قرار گیرد و به بردگی کشیده شود، هویت خود را از دست میدهد و با خویش بیگانه میشود. ذهن به حسب ذات خود، آزاد است و آزادسازی نیز از ویژگیهای آن شناخته میشود.
بخشی از فصل اول کتاب فراز و فرود فکر فلسفی
حیات ظاهری انسان به آب است و حیات معنوی او به معرفت است و معرفت و عقلانیت موجب حیات معنوی است و اگر عقل انسان با تاریکی های نفسانیت,شهوات، جهل، ظلم و نادانی نستیزد به آب معرفت نخواهد رسید و اینها همه ظلمانی اند و در پرتو مبارزه با آنها معرفت عقلانی حاصل میشود
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو گوش طرب به دست تو بیتو به سر نمیشود
آیا عقل مست می شود؟ نزاع دیرینه ای بین عقل و عشق بوده است که معمولا توصیه می کنند عقل را رها کن و به عشق چنگ بزن اما نکته مهم اینجاست که عقل و عشق باهم ارزش دارند عشق بدون عقل و آگاهی بی فایده و بی معنی است و عقل بی عشق هم راکد است همانطور که مولانا گفته عقل باید مست شود یعنی باید عاشق شودعقلی که مست شود دیگر در بند نام و مقام و جاه و منصب و....گرفتار نمیشود و مست معرفت می گردد.
چرخه چرخ پست تو در اینجا منظور فلک دوار و تمامی هستی است که در مقابل دور عقل پست است,سرعت عقل بیش از کهکشانهاست و با یک توجه عالم هستی را در می نوردد,سرعت و دوران عقل زیاد است.
دکتر ابراهیمی دینانی - برنامه معرفت
آدمهای پوزیتیویست میپرسند فرازمان چیست و کجاست؟ آدمهای پوزیتیویست مسلک، میگویند ما فرازمان را نمیفهمیم از محسوس به معقول رفتن، در زمان رفتن است یا در فرازمان رفتن؟ اگر انسانی بتواند از احساس و حس، خیال و وهم، به عالم عقل برود ولی در زمان هست اما حرکت معنوی، حرکت عقلانی به طور کلی حرکت الهی به سوی حق تعالی لزوما زمانی نیست، تحت تاثیر زمان هست ولی در زمان صورت نمیگیرد. گاهی ممکن است یک انسان با یک نگاه عقلانی، در یک لحظه کار صد سال راه را انجام دهد. میشود یا نمیشود؟ یک نگاه ممکن است به اندازه ازل و ابد معنا داشته باشد. میشود یا نمیشود؟ این فرازمان است اگر انسانی از این حرکت فرازمانی آگاه باشد و بشناسد تعالی پیدا میکند
دکتر ابراهیمی دینانی - برنامه معرفت
در زمان و مکان بودن یک امتحان است ما از عالم مجردات به عالم زمان و مکان آمدهایم. عبور از مکان آسان نیست، بیابان است، عبور از زمان هم آسان نیست، حالا اینکه ما در زمان باید عبور کنیم یا زمان از ما عبور میکند، بحث دیگری است هر دوی آنها میتواند درست باشد زمان از روی ما عبور میکند ولی وقتی زمان از روی ما عبور میکند، ما را هم باخودش میبرد ما با زمان عبور میکنیم بعضیها گفتهاند که زمان مثل یک چاقو است، خاصیت کارد این است که قطع میکند و میبرد زمان وقتی می گذرد، می گسلد، یعنی گذشته را پشت سر می گذارد، هر چه که در آینده میآید در گذشته نیست آینده را بریدن و به گذشته سپردن است، مثل تیغی است که مرتب آینده را میبرد و تحویل گذشته میدهد.
دکتر ابراهیمی دینانی - برنامه معرفت
همه انسانها که به کره زمین پامی گذارند باید از مسیر نفسانیات، امور مبتذل و روزمره و شهوات رنگارنگ و سرگردان بودن بگذرند اگر از این مسیر به سلامت درآمد، آن وقت از دریای وجود خودش، به آسانی عبور میکند، از خود به خویش میرود.
حضرت موسی (ع)در مرحله ایی از زندگی اش دریا را شکافت (والقی عصاک فی البحر فانفلق)که از دریای عظیم عبور کرد اما در یک مرحله وادی تیهه را طی کرد تیهه یعنی سرگردانی و همان نفسانیات و شهوات است و سرگردانی بین اینهاست حالا وقتی از وادی تیهه در آمد آنوقت از دریای وجود خودش به سوی حق عبور می کند و از خود به خویش می رود.
دکتر ابراهیمی دینانی - برنامه معرفت
انسان اسیر هوسهاست، یک سلسله هوسها در دل دارد، میخواهد با این هوسها بازی کند چرا این هوسها را با خود میکِشد؟ این هوسها را میکِشد تا از دلش بیرون برود یا امتداد آن را بیشتر میکند؟ انسان وقتی در دام هوسهای بیشتر گرفتار میشود، اینجا نیازمند یک جهش است از اینکه یک هوس را بردارید و جایش یک هوس دیگری بگذارید، این راه رهایی نیست مادامی که در زنجیرههای هوس، دست و پای قلب فرو رفته است، زندانی ذهن هستی و زندانی ذهن بودن چقدر سخت است و متأسفانه ۹۰ درصد مردم در زندان ذهن و عادتهایشان هستند که از جامعه گرفتهاند همه مردم از شک میترسند، من هم از شک تعریف نمیکنم شک چیز خوبی نیست و آزاردهنده است، اما شک یک خصلت خوبی دارد، شک اگر بیاید، ذهن را از پیشداوریها پاک میکند
دکتر ابراهیمی دینانی - برنامه معرفت
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند
«گنبد دوار» معنیاش چیست؟ یادگار یعنی ماندن، در کجا میماند؟ در گنبد دوار, گنبد دوار چیست؟ کل گیتی و کل کهکشان، گنبد است کهکشان و کهکشانِ کهکشانها یک گنبد است حال چرا گنبد است؟ چون مدور است اصل در اَشکال، دایره است و اصلِ در اجسام، کُره است. گیتی دایرهوار است که به گنبد تشبیهش کردهاند گنبد در مساجد اسلامی خیلی معنی داشته است گنبد را چرا به این شکل ساختهاند؟ هزاران شکل هندسی داریم، چرا به شکل دیگری نساختهاند؟ گنبد، شکل گیتی و هستی است هستی دایرهوار است، به شکل گنبد و دوار است عالم ثابت نیست، دوار است عالم دائماً متغیر است گنبد دوار یعنی معنی همچنان باقی است.
دکتر ابراهیمی دینانی - برنامه معرفت
در عالم دو چیز وجود دارد که فانی و باقی هستند، در عینِ اینکه فانی هستند، باقی هم هستند و آن دو چیز زمان و زبان است. زمان میگذرد یا نمیگذرد؟ آیا لحظهای از زمان باقی میماند؟ مرتب میگذرد پس فانی است یعنی لحظهها فانی هستند، اما لحظههایی که فانی هستند، در عینِ فانی بودن، همه لحظهها که در حال گذر است، آیا تمام میشود؟ شما بیزمانی را نمیتوانید تصور کنید پس زمان در عین اینکه فانی است، باقی هم است.
زبان هم همینطور است، هر گویندهای که سخن میگوید، سخنش تمام میشود و به آسمان میرود البته سابقا فکر نمیکردند که بتوان سخنان گذشتگان را ضبط کرد منظور حکما از اینکه زبان هم فانی و هم باقی است، این بوده است که صوت میرود و تمام میشود، ولی معنی سخن، باقی است
دکتر ابراهیمی دینانی - برنامه معرفت
هر ارزشی که از آن بالاتر در این عالم نباشد، تفکر میگوید زیباست اگر انسان آن تفکر ارزشمند را به درستی بشناسد، میفهمد که آن جایی که بد میبیند، بهجا میبیند و آنجایی که خوب میبیند، بهجا میبیند اصل خوبی است، بدی هم از لوازم خوبی است.
اگر از نظر حق بنگریم، همه چیز حق است اگر هستیشناسانه و فیلسوفانه نگاه کنید، هستی، خیرِ محض است، هستی، بدی ندارد، اما هستی نباید در هستی بماند، باید تجلی گوناگون داشته باشد در این گوناگونی گاهی خوب است، گاهی بد که البته بدیاش به نظر ما بد میآید.
{الذی احسن کل شئ خلقه} خدا زیبا آفرید، خداوند زیبایی مطلق است، از زیبایی مطلق، بدی نمیآید، از خوبی جز خوبی نمیآید پس از حق که زیبایی مطلق است، زیبایی و خوبی آمده است گاهی اگر ما نواقصی میبینیم، به حساب مرتبه و نوع نگرش ما است
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی - برنامه معرفت